نتایج جستجو

(ح نابینایی. فرهنگ لغت معین انگلیسی blindness snow blindness snow blind glaucoma achropsia achromatopsy glimmer hemeralopia eyestrings...

آن کانی خاصیت فِرّومغناطیسی خود را از دست می‌دهد متـ . نقطۀ کوری Curie point. «دمای کوری» هم‌ارزِ «Curie temperature»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] نوعی کوری که در آن هیچ ضایعۀ نمایانی در چشم دیده نمی‌شود. «پی‌کوری» هم‌ارزِ «amaurosis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

(تَ مِ) عربی خود را به کوری زدن. فرهنگ لغت معین...

که در آن افزایش دما موجب می‏شود مواد خاصیت مغناطیسی را از دست بدهند. «عمق کوری» هم‌ارزِ «Curie depth»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر دوم،...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] پی کوری براثر ابتلا به بیماری دیابت شیرین. «پی‌کوری دیابتی» هم‌ارزِ «diabetic amaurosis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

در آن مردمک چشم نابینا گشادتر از مردمک چشم بینای دیگر است. «مردمک‌گشادی کوری» هم‌ارزِ «amaurotic mydriasis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] دورۀ کوتاه نابینایی یا کوری نسبی یک چشم که حداکثر ده دقیقه به طول می‌انجامد. «پی‌کوری گذرا» هم‌ارزِ «amaurosis fugax»؛ منبع: گروه...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] کوری در پی مسمومیت ناشی از مصرف الکل یا تنباکو. «پی‌کوری مسمومیتی» هم‌ارزِ «intoxication amaurosis, toxic amaurosis, toxic amblyopia...

(عَ ما) عربی کور، نابینا. فرهنگ لغت معین (عَ مِ) عربی (اِم کوری، نابینایی. فرهنگ لغت معین...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] کوری وراثتی که در هنگام تولد یا بلافاصله پس از آن رخ می‌دهد. «پی‌کوری مادرزاد» هم‌ارزِ «congenital amaurosis, amaurosis congenital...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] کوری در یک چشم که همراه است با انعکاسی درخشان در مردمک آن چشم، همانند چشم گربه. «پی‌کوری چشم‌گربه‌ای» هم‌ارزِ «cat's eye amaurosis»؛...

(عا.) نوعی کوری که چشم ورم کرده، بزرگ تر از حد معمول می‌شود. نوعی مهرة گرد سیاه و سفید که برای دفع چشم زخم بر گردن کودکان آویزند. فرهنگ لغت معین انگلیسی...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] نوعی پی‌کوری که براثر معده‌آماس (gastritis) حاد رخ می‌دهد. «پی‌کوری گوارشی» هم‌ارزِ «saburral amaurosis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] نوعی پی‌کوری که در نتیجۀ بازتاب یک تحریک رخ می‌دهد و نه خود تحریک. «پی‌کوری بازتابی» هم‌ارزِ «reflex amaurosis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [علوم پایۀ پزشکی] پی‌کوری ناشی از بیماری‌های دستگاه عصبی مرکزی. «پی‌کوری مرکزی» هم‌ارزِ «central amaurosis, amaurosis centralis, cerebral amaurosis»؛...

عنصری است طبیعی و کمیاب و پرقیمت. دارای تشعشع خاص که در ۱۸۹۸ به وسیلة مادام کوری و شوهرش در معادن اورانیوم کشف گردید. این عنصر جسمی است سفید و درخشنده و موجد...

حوزه: [پزشکی] کوری فقط در یک چشم. «نیمه‏کوری» هم‌ارزِ «hemianopia, hemianopsia»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر چهارم، فرهنگ واژه‌های...

فارسی [کوری/جان] کوریجان اماکن و نواحی جغرافیایی تحت عنوان کوریجان در ایران پراکنده است احتمالا در سایر کشورها نیز از این نوع امکنه وجود دارد. در گویش...

قرار گرفتن بیش‌ازحد در معرض نور فرابنفشی که از برف بازتابیده می‌شود. «برف‌کوری» هم‌ارزِ «snow blindness, nivialis ophtalmia»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...