آبکار
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /آبکار/
اسم[ویرایش]
آبکار
- (مواد): آنکه فلزات را آب میدهد، آب دادن.
- بامداد اول روز مقابل عشیْ.
- جمع بکر دوشیزگان، دختران دوشیزه.
صفت مرکب[ویرایش]
- سقا. شرابخوار. ساقی. باده فروش. نگین ساز.
- ابیاری مزرعه، کشت و زرع کشاورزی حرث. (توسعا)، مزرع، مزرعه .
مصدر[ویرایش]
- به شبگير رفتن بامداد کردن پگاه بر خاستن وارد شدن بر آب صبحگاهان شتاب نمودن.
- پگاه خيزانيدن بوقت از خواب بيدار کردن.
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگسخن