نتایج جستجو

خوردگی که صرفاً براثر عامل خورندۀ گازی و بدون وجود فاز آبی رخ می‌دهد متـ . خوردگی خشک dry corrosion. «خوردگی گازی» هم‌ارزِ «gaseous corrosion»؛ منبع:...

سوانگاری مخلوط گازی که در آن گاز از یک ستون بلند دارای یک فاز جاذب ساکن عبور می‌کند و مخلوط گازها از هم جدا می‌شوند. «سَوانگاری گازی» هم‌ارزِ «gas chromatography»؛...

انگلیسی gaseous thypatron nebulosity gas tube propane ozone hot plate intake...

آن نمونۀ گازی را از درون لولۀ مویین عبور می‌دهند که دیواره‌های داخلی آن دربردارندۀ فیلم (film) نازکی از یک مادۀ برجذبنده است. «سَوانگاری گازی مویینه‌ای»...

جوشکاری که در آن با گرمای حاصل از شعلۀ اُکسی‌سوخت‌ گازی قطعات درهم ممزوج می‌شوند. «جوشکاری اُکسی‌سوخت ‌گازی» هم‌ارزِ «oxyfuel gas welding, OFW, gas welding»؛...

[یونانی] عنصر شیمیایی گازی شکل با نماد Kr یکی از فیلسوفان یونانی در زمان سلوکیان...

غذا] نوعی بسته‌بندی که در آن بسته را با یک گاز خاص پر می‌کنند. «بسته‌بندی گازی» هم‌ارزِ «gas packing»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [علوم جَوّ] دماسنجی که بر پایۀ خواص گرمایی گاز کار می‏کند. «دماسنج گازی» هم‌ارزِ «gas thermometer»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

هوایی] موتوری که توربین آن براثر انبساط گازهای داغ به حرکت درمی‌آید. «توربین گازی» هم‌ارزِ «gas turbine»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر پنجم،...

حرکت یون‌هایی که از برخورد الکترون‌ها با ذرات گاز به وجود می‏آیند. «تخلیۀ گازی» هم‌ارزِ «gas discharge»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

برخلاف سحابی تاریک غباری، عمدتاً از گازهای درخشان تشکیل شده است. «سحابی گازی» هم‌ارزِ «gaseous nebula»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

(اُ ژِ) فرانسوی گازی است بی رنگ، بی بو، بی طعم، کمی سنگین تر از هوا. در ترکیب با هیدروژن تشکیل دهندة آب‌ها و ۲۱٪ جّو فرهنگ لغت معین یک عنصر شیمیایی‌ (نماد...

فرانسوی /آمونیاک/ آمونیاک (شیمی): گازی بیرنگ با بوی تند و اشک‌آور که خاصیت قلیایی دارد و تنفس آن خطرناک است و در تهیه اسیدنیتریک، کودهای نیتروژن‌دار، مواد...

فرانسوی گازی بی رنگ و خفه کننده که جهت سوخت و ساخت لاستیک مصنوعی به کار می‌رود. فرهنگ لغت معین...

فرانسوی /اِستِلِن/ آستیلن (شیمی): گازی است هیدروکربن‌دار و بدبو، قابل احتراق و با شعله سفید درخشان (وزن اتمی آن ۲۶). آستیلن. فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ...

حوا پهلوی /هَوا/ هوا (شیمی): گازی است بیرنگ و بی‌بو و بی‌طعم و نامریی که تمام کره زمین را فرا گرفته‌، جوّ، فضا. عربی هوی، میل نفس، آرزو. اوضاع، احوال،...

فرانسوی /آستِیلِن/ آسیتلن (شیمی): گازی بی‌رنگ، سمّی، و شدیداً قابل اشتعال که در جوشکاری و برش فلزات کاربرد دارد. استیلن. فرهنگ بزرگ سخن...

فرانسوی /آرگُن/ آرگون (شیمی): عنصری شیمیایی، گازی است ساده، بی‌رنگ، بی‌بو و بی‌طعم که یک‌صدم هوا را تشکیل می‌دهد. آرگن. فرهنگ لغت معین...

آنچه با آن آتش را میگیرند و جا بجا می‌کنند. انبر. آتش انداز (شیمی): ویژگی هر ماده جامد، مایع، یا گازی که به آسانی شعله‌ور شود. ترجمه‌ها فرهنگ بزرگ سخن...

فرانسوی /آرگُن/ آرگن (شیمی): عنصری گازی و کمیاب از عناصر تشکیل دهنده هوا که بیرنگ، بی‌بو، و بی‌مزه است و نمی‌سوزد. آرگون. فرهنگ بزرگ سخن...