نتایج جستجو

اداره دولتی...

استخدام در دستگاههای دولتی یا ورود به دانشگاه. (اداری): اداره یا بخشی از مؤسسه دولتی که صلاحیت متقاضیان استخدام در دستگاههای دولتی را بررسی می‌کند. گزیدن...

subsidy (جمع subsidies) حمایت مالی یا مساعدت مانند کمک دولتی حمایت مالی...

(سُ یّ) عربی (ص نسب. سلطانیه. مکاتبات شاهی، نامه‌های رسمی و دولتی ؛ م اخوانیات. خالصه‌ها (دولتی) فرهنگ لغت معین...

/آگْرِمان/ آگرمان (سیاسی): موافقت دولتی با آمدن شخص معیّنی به عنوان سفیر یا دبیر سفارت از سوی دولتی دیگر؛ پذیرش. موافقت دولتی با سفارت شخصی از طرف دولت دیگر،...

و جنگل] ادارۀ جنگل‌هایی که تحت مالکیت و مدیریت دولتی هستند متـ . مدیریت جنگل خالصه. «مدیریت جنگل دولتی» هم‌ارزِ «state forest management»؛ منبع: گروه...

جنگل] مجموعۀ مقرراتی که در مدیریت جنگل‌های دولتی اعمال می‌شود متـ . مقررات جنگل خالصه. «مقررات جنگل دولتی» هم‌ارزِ «state forest regulation»؛ منبع: گروه...

محیط‌زیست و جنگل] مجموعۀ قوانین اعمال‏شده در جنگل‌های دولتی متـ . قوانین جنگل خالصه. «قوانین جنگل دولتی» هم‌ارزِ «state forest laws»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

(دُ لَ) عربی(ص نسب.) وابسته به حکومت، قدرتمند. سعادتمند. فرهنگ لغت معین ایتالیایی statale انگلیسی state yamen state university state prison state college...

(دُ لَ) (اِم بدبختی، اِدبار. فرهنگ لغت معین...

منسوب، محتاج. خویشاوند. مأمور دولتی که سفارت آن دولت در کشور دیگر وظایفی را انجام دهد، اتاشه. وابسته بازرگانی: مأمور دولتی که در سفارت آن دولت در کشور دیگر...

منطقه‌ای فیزیکی یا مجازی که مجموعه‌ای از مردم با انتخاب عده‌ای از بین خودشان دولتی تشکیل داده و زندگی اجتماعی خود را برای رسیدن به مدینه فاضله ساماندهی و نظام...

حوزه: [حمل‌ونقل هوایی] هواگَردی که منحصراً در خدمت دولت است. «هواگَرد دولتی» هم‌ارزِ «public aircraft»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

(حِ) عربی صاحب حساب. نمایندة وزارت دارایی در یک مؤسسة دولتی. فرهنگ لغت معین...

(~. طَ لَ) (اِم گسترش قدرت و قلمرو دولتی به زیان دولت‌ها و کشورهای دیگر. فرهنگ لغت معین...

برسازه‌ای و مکانیکی قلب که دو نیم‌دایره آن را باز و بسته می‌کنند. «دریچۀ دولتی» هم‌ارزِ «bileaflet valve»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

محیط‌زیست و جنگل] جنگلی که تحت مالکیت و مدیریت دولت است متـ . جنگل خالصه. «جنگل دولتی» هم‌ارزِ «state forest, governmental forest/ government forest»؛ منبع: گروه...

کشوری در شمال عراق. سلاطین آشوری از قرن چهاردهم پ. م. تا قرن ششم پ.م. هچنان دولتی مقتدر بودند. آشور ممکن است تصحیف شده آسور (آثور) باشد و در زبان معیار باستان...

(طَ رَ) عربی کسی که تعصب ندارد. دولتی که در سیاست‌های جهانی داخل دسته بندی‌ها نشود و جانب بعضی دولت‌ها را نگیرد. فرهنگ لغت معین...

سرمایه و استفاده از ابزار تولید را در انحصار خود قرار می‌دهد. «سرمایه‌داری دولتی» هم‌ارزِ «state capitalism»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...