نتایج جستجو

فارسی:

  • (گِ) آب دهان، آب لزجی که از دهان انسان یا حیوان بیرون می‌ریزد. فرهنگ لغت معین انگلیسی slobber drool drivel slaver...
    ۳۲۷ بایت (۲۱ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۸
  • (بَ) گرداگرد دهان انسان و حیوان. پوز، پوزه. فرهنگ لغت معین...
    ۱۹۴ بایت (۱۱ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۸
  • آقز فارسی /آغُز/ آغز (جانوری): نک آغوز. آغز به زبان بهاری به صورت آغِز صرف شده؛ و اشاره به دهان انسان یا هر موجودی است. فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس...
    ۷۰۰ بایت (۳۰ واژه) - ‏۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۲
  • (بَ یا بِ) لیزآب: آب لزج که از دهان و بینی انسان و جانوران برآید. آب لزج که از میوه (مثلاً هندوانه‌ای که زمستانی بر آن گذشته) برآید. فرهنگ لغت معین...
    ۳۷۰ بایت (۳۱ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۸
  • پهلوی /زَبان/ زبان (جانوری): عضو عضلانی و متحرک چسبنده به کف دهان انسان و اغلب مهره‌داران که در اعمال مختلفی مانند تکلم، بلع غذا، و تشخیص مزه‌های گوناگون...
    ۵ کیلوبایت (۱۵۶ واژه) - ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۵۷
  • از: استغفار کردن. فرهنگ لغت معین (دَ هّ) عربی روغن فروش. فرهنگ لغت معین دهان ترجمه‌ها ایتالیایی bocca انگلیسی throat puss os neb mug mouth jib gob gam...
    ۳ کیلوبایت (۱۴۶ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۵۵
  • (اَ گُ) پهلوی هر یک از اجزای متحرک پنجة دست و پای انسان که بر سر آن‌ها ناخن روییده‌ ؛~ به دهان (کن.) بسیار متعجب و حیران. ؛از هر ~ کسی هزار هنر ریختن (کن...
    ۲ کیلوبایت (۱۰۴ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۹
  • (خَ دِ) پهلوی حالتی در انسان که به سبب شادی و نشاط ایجاد شودولب‌ها و دهان گشا د گردند. ؛ از ~ روده بر شدن کنایه از: خندة شدید و ممتد کردن. فرهنگ لغت معین...
    ۱ کیلوبایت (۸۷ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۲۱
  • (لَ) پهلوی کنارة هر چیزی. بخش بیرونی دهان. ؛ ~ چشمه بردن و تشنه برگرداندن کنایه از: رند و هوشیار و سیاست مدار بودن. فرهنگ لغت معین (لُ بّ) عربی خالص و...
    ۲ کیلوبایت (۱۳۵ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۰:۰۳
  • دادن این عمل، سن معرفت است و زمان وجوب آن هنگامی است که احساس شود مرگ، انسان را تهدید می کند.(2) این آیین که بعضا مبتنی بر اعتقاد به نیروی مداوایی که...
    ۲ کیلوبایت (۲۹۰ واژه) - ‏۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۸
  • بودی اگر سیخی بود. (انیس الطالبین ). نام تتماج بر زبان راندم ماست راآب در دهان آمد. بسحاق اطعمه . جانم از کاچی و تتماج زمستان سیر شد استخوانهای قدیدم در...
    ۴ کیلوبایت (۵۰۱ واژه) - ‏۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۲