Category:Persian multiword terms
Jump to navigation
Jump to search
(previous page) (next page)
Recent additions to the category |
---|
Oldest pages ordered by last edit |
Fundamental » All languages » Persian » Lemmas » Multiword terms
Persian lemmas that are an idiomatic combination of multiple words.
Top |
آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص |
ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن ه و ی |
Pages in category "Persian multiword terms"
The following 200 pages are in this category, out of 1,436 total.
(previous page) (next page)آ
- آب اکسیژنه
- آب حیات
- آب در هاون کوبیدن
- آب زندگانی
- آب سنگین
- آب معدنی
- آب منی
- آب میوه
- آب و جارو
- آب و هوا
- آب کیر
- آبتنی کردن
- آبسنگ مرجانی
- آبهای بینالمللی
- آتش زدن
- آتش نشانی
- آدم برفی
- آدیس آبابا
- آذربایجان شرقی
- آذربایجان غربی
- آرام گرفتن
- آرایش کردن
- آرنج تنیسبازان
- آروغ زدن
- آزاد کردن
- آزادی بیان
- آزمایش خون
- آزمایش واحد
- آسیای غربی
- آشتی کردن
- آشنا شدن
- آشنا کردن
- آشپزی کردن
- آشکار کردن
- آغاز شدن
- آغاز کردن
- آفریقای جنوبی
- آلت تناسلی مرد
- آلو بخارا
- آلودگی هوا
- آلوی بخارا
- آماده کردن
- آمریکای جنوبی
- آمریکای شمالی
- آمیزش جنسی
- آمیزش جنسی دهانی
- آمیزش جنسی مقعدی
- آمیزش جنسی گروهی
- آنتی ژن
- آنژین صدری
- آواز خواندن
- آویزان کردن
- آژان پرووکاتور
- آژانس بینالمللی انرژی اتمی
ا
- ابن رشد
- ابن سینا
- اتحاد شوروی
- اتحادیه آفریقا
- اتحادیه اروپا
- اتراق کردن
- اتفاق افتادن
- اتو کردن
- اثر گلخانهای
- اجازه دادن
- اجرا کردن
- احاطه داشتن
- احتیاج داشتن
- احساس کردن
- اخراج شدن
- اخراج کردن
- اداره پست
- اداره کردن
- ادامه دادن
- ادب فارسی
- ادبیات انگلیسی
- ادبیات فارسی
- اذیت کردن
- ارزیابی کردن
- ارود کردن
- از بر کردن
- از بیخ عرب بودن
- از بین بردن
- از بین رفتن
- از خاطر رفتن
- از دست دادن
- از دل برود هر آنکه از دیده برفت
- از دل نرود هر آنکه از دیده برفت
- از طرف دیگر
- از قصد
- از چه روی
- از یاد بردن
- از یک سو
- از یک طرف
- ازدواج کردن
- اسب آبی
- اسب دریایی
- استخاره کردن
- استخراج کردن
- استراحت کردن
- استعمار کردن
- استفاده کردن
- استفهام انکاری
- استمنا کردن
- اسلحه گرم
- اسم خاص
- اسم شما چیست
- اسم فامیل
- اسپری فلفل
- اسکی کردن
- اشتباه لپی
- اشتباه کردن
- اشک باریدن
- اشک ریختن
- اصرار کردن
- اصطلاح ادبی
- اضافه کردن
- اطاعت کردن
- اطراق کردن
- اعتراض کردن
- اعتراف کردن
- اعتقاد داشتن
- اعتماد به نفس
- اعتماد داشتن
- اعدام کردن
- اعلام کردن
- اغوا کردن
- افت کردن
- افتخار کردن
- افزایش پیدا کردن
- افزایش یافتن
- افسردگی پس از زایمان
- افسوس خوردن
- افشا شدن
- افق رویداد
- اقامت داشتن
- اقتضا کردن
- اقیانوس آرام
- اقیانوس اطلس
- اقیانوس منجمد جنوبی
- اقیانوس منجمد شمالی
- اقیانوس هند
- التماس کردن
- امارات متحده عربی
- امرار معاش کردن
- امضا کردن
- امضا کننده
- امضاء کردن
- املای نانوشته غلط ندارد
- امیدوار بودن
- انتخاب کردن
- انتقاد کردن
- انتقالدهنده عصبی
- انجام دادن
- اندرکنش بنیادی
- اندرکنش ضعیف
- اندرکنش قوی
- اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک
- انرژی اتمی
- انرژی تاریک
- انرژی جنبشی
- انرژی مکانیکی
- انرژی هستهای
- انزال کردن
- انسان کامل
- انسانشناسی فرهنگی
- انک کردن
- انکار کردن
- انگشت پا
- انگلیسی بلد نیستم
- اهل انصاف
- اهل ایمان
- اهل بیت
- اهل جهان
- اهل حال
- اهل حسد
- اهل خبره
- اهل درد
- اهل دل
- اهل دنیا
- اهل دیوان
- اهل صنعت
- اهل عشق
- اهل علم
- اهل فساد
- اهل قبور
- اهل قلم
- اهل مجلس
- اهل معرفت
- اهل هنر
- اوج لذت جنسی
- اوزون برون
- اون ممه رو لولو برد
- اپلای کردن
- اژه ای
- اگر لطف کنید
- ای بابا
- ایالات متحده
- ایالات متحده آمریکا
- ایجاد کردن
- ایرلند شمالی