Category:Persian compound terms
Jump to navigation
Jump to search
Newest pages ordered by last category link update |
---|
Oldest pages ordered by last edit |
Fundamental » All languages » Persian » Terms by etymology » Compound terms
Persian terms composed of two or more stems.
- Category:Persian compound verbs: Persian verbs composed of two or more stems.
- Category:Persian dvandva compounds: Persian terms composed of two or more stems whose stems could be connected by an 'and'.
Top |
آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص |
ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن ه و ی |
Subcategories
This category has the following 2 subcategories, out of 2 total.
D
- Persian dvandva compounds (0 c, 1 e)
Pages in category "Persian compound terms"
The following 200 pages are in this category, out of 773 total.
(previous page) (next page)آ
- آب حیات
- آب زندگانی
- آب و جارو
- آب و هوا
- آبتنی
- آبجو
- آبدست
- آبرو
- آبروی
- آبشار
- آبلیمو
- آبکند
- آبانبار
- آبگوشت
- آتشکده
- آتشبازی
- آتشبس
- آتشزا
- آتشنشان
- آتشنشانی
- آدمکش
- آذرگون
- آزادراه
- آسمانخراش
- آسمانرنگ
- آسمانگون
- آسیاب
- آشپز
- آشپزی کردن
- آفتاب
- آلایش
- آلوبالو
- آموزگار
- آمیزش
- آنجا
- آنقدر
- آنچه
- آه کشیدن
- آهنربا
- آهنگر
- آهوپای
ا
- ابرنواختر
- اتفاق افتادن
- اثر گلخانهای
- اجازه دادن
- احساس کردن
- ادامه دادن
- ادبخانه
- ادبی
- ازدواج کردن
- استادان
- استادانه
- استادها
- استان یزد
- اسپرزه
- اسپرمکش
- اسیدپاشی
- اشترخار
- اضافه کردن
- اعتقاد داشتن
- اعلام کردن
- اللهقلی
- امامزاده
- امامقلی
- امانپور
- امیدیار
- امیرتومان
- امیرلشکر
- اندیشکده
- انرژی جنبشی
- انرژی مکانیکی
- انکار کردن
- انگشت پا
- انگشتر
- اهل ایمان
- اهل جهان
- اهل حال
- اهل خبره
- اهل درد
- اهل دل
- اهل دنیا
- اهل صنعت
- اهل فساد
- اهل قبور
- اهل قلم
- اهل مجلس
- اهل معرفت
- اهل هنر
- اژدهافش
- اگرچه
- ایمانقلی
- اینجا
- اینقدر
ب
- با این همه
- با این که
- با هم
- بادبزن
- بادگیر
- باز آمدن
- باز شدن
- بازدید
- بازرگانی
- بازسازی
- بازنشسته
- بازگشتن
- باسوادی
- باعث شدن
- بالگرد
- بامزه
- باهوش
- باور کردن
- بختیار
- بخصوص
- بد آمدن
- بدحجاب
- بدخیم
- بدرود
- بدنهور
- برآورد
- برابر
- برخال
- برخوردن
- برداشتن
- برفروب
- برپا
- برکنار
- برگرداندن
- برگزیدن
- برگشادن
- برگشتن
- برگشودن
- بزرگامید
- بشردوست
- بشردوستی
- بعد از
- بلای عشق
- بلنجاسپ
- بلنجمشک
- بلندگو
- بمبگذار
- بمبگذار انتحاری
- بنابراین
- بنام
- بندر
- بندری
- بنیانگذار
- بنواژه
- به ستوه آمدن
- به ستوه آوردن
- به سلامت
- بویژه
- بچه کونی
- بچهکونی
- بچگی
- بیجاده
- بیدادی
- بیماری آمیزشی
- بیماری سلیاک
- بیماری قند
- بیماریزا
- بیکاری
- بیشمار
- بیوقفه